پله پله تا خورشید

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب


     

    پله پله تا خورشید

     

     

    ديدن انسان‏هاى «موفّق» و آشنايى با افراد «پيروز»، براى ما «انگيزه ‏ساز» است؛ چرا كه فاصله «آنچه هستيم» و «آنچه بايد باشيم» را به ما نشان می ‏دهند و راه درازى را كه در پيش داريم تا به قلّه برسيم، در چشم‏ اندازمان قرار می ‏دهند. اگر وقت زيادى صرف كنيم تا «راز موفّقيت» را در زندگى افراد كامياب، كشف كنيم، ضرر نكرده‏ ايم؛ بلكه نيمى از راه را رفته ‏ايم. اين‏كه كسى بتواند سرمايه وجود خود را به بهره ‏ورى و ثمردهى برساند، نوعى موفّقيت است. اين‏كه بيش از آنچه از عمر و فرصت خود از دست می ‏دهيم، علم و تجربه و كمال به دست آوريم، موفّقيتى ديگر است و اين‏كه در پايان عمر، از نيروهاى صرف شده و اوقات سپرى شده، احساس خسارت نكنيم، باز هم نشانه كاميابى است، هرچند نسبى!

    ما و زمان، در حال دادوستد با يكديگريم.

    به تعبير حضرت على(ع): «زمان، از تو می ‏گيرد، تو هم از زمان بگير. زمان، در تو اثر می ‏گذارد، تو هم در زمان تأثير بگذار».(1)

    راستى! آيا آنچه به دست می ‏آوريم، با آنچه از دست می ‏دهيم، برابرى می ‏كند؟ سودمان بيشتر است يا زيانمان؟ می ‏بريم يا می ‏بازيم؟ براى داشتن يك «زندگى خوب» و «عمر با بركت»، چه بايد كرد؟

    الگو قرار دادن انسان‏هاى موفّق، يكى از گام‏ها و راه‏هاست و بهره گرفتن از تجارب و نظر ديگران، گامى و شيوه‏اى ديگر. خودرأيى و تك‏روى و خود را بی ‏نياز از انديشه‏ ها و رهنمودهاى ديگران ديدن، خسارت است؛ چرا كه به دست خود، راه‏هاى زودتر رسيدن به هدف را به روى خود می ‏بنديم و خود را محروم می ‏سازيم.

    ذهن جوان، تند و تيز و سريع الانتقال است، درست؛ ولى آيا «پخته» هم هست؟ گاهى نه. پختگى گاهى به تجربه به دست می ‏آيد، يا دست كم با رايزنى و تبادل نظر با افراد باتجربه و كارآزموده. به عبارت ديگر، «مشورت» ضريب درستىِ فكر و تصميم و برنامه و عمل ما را بالاتر می ‏برد.

    چه كسى را می ‏شناسيد كه از مشورت با صاحب نظران زيان ديده باشد؟ پس، «مشاوره» يكى از راه ‏هايى است كه ما را به مرز موفّقيت نزديك‏تر می ‏كند. و... گام ديگر، پشت كار، صبورى، استمرار و مداومت است.

    اگر «نشاط جوانى» با «حوصله پيرى» گره بخورد، معجونى شگفت ‏آور پديد می ‏آورد. استمرار در عمل، ضامن موفّقيت است؛ هرچند، گام‏ ها كوچك و حركت، آرام باشد. به گفته سعدى:

    رهرو آن نيست كه گه تند و گهى خسته رود

    رهرو آن است كه «آهسته» و «پيوسته» رود

    در سخنى از امام على(ع) آمده است: «كار اندكى كه بر آن استمرار و مداومت داشته باشى، بهتر و اميد بخش ‏تر از كار زيادى است كه از آن ملول و خسته شوى».(2)

    اين روش، در همه ابعاد زندگى قابل اجراست و در عين حال، مفيد. مثلاً در درس خواندن، كسب و كار، ورزش، عبادت، كتابخوانى، آموزش زبان، برنامه ‏هاى سلوكى و معنوى، كارهاى فرهنگى و... آنچه فرد را به هدف نهايى می ‏رساند، همان تداوم و استمرار و پيگيرى و نستوه ى است.

    وقتى قلّك يك كودك، با پس اندازهاى اندك‏ اندك، ولى روزانه پر می ‏شود، وقتى مطالعه يك كتاب، با خواندن صفحه ‏صفحه، ولى همه روزه، به پايان می ‏رسد، وقتى ترك عادت‏هاى بد، اندك ‏اندك به نقطه صفر منتهى می ‏شود، وقتى حفظ آيه ‏آيه قرآن، انسان را به تدريج «حافظ قرآن» می ‏سازد، اينها يعنى چه؟ يعنى همان «موفّقيت در سايه تداوم». براى موفّقيت، گام ديگرى هم هست و آن، اعتماد به نفس، خودباورى، نهراسيدن از اقدام، دل به دريا زدن، امّا با فكر و انديشه، به خود جرئت دادن و وارد كارهاى بزرگ شدن و همّت بالا و والا داشتن است. خيلى از توان‏هاى ما دست نخورده باقى می ‏ماند. گنج استعدادهاى بشرى، اغلب استخراج نمی ‏شود. اگر به خودمان «ايمان» داشته باشيم، بى آن‏كه گرفتار «غرور» شويم، می ‏توانيم توانمندی ‏هاى نهفته در وجودمان را به برگ و بار بنشانيم و گرفتار يأس نشويم. «اميد»، سرمايه كمى نيست، چرا به نوميدى اجازه دهيم كه خانه دلمان را اشغال كند؟

    كسى كه در درياى پرموج، دچار «كشتى شكستگى» می ‏شود، حتّى تخته ‏پاره‏اى ناچيز كه بر آب‏ها و موج‏ها روان است، می ‏تواند عامل نجاتش گردد؛ امّا با اين شرط كه روحيّه ‏اش را نبازد و اميدش را از دست ندهد. پس، «اميد» هم يك سرمايه براى كامياب شدن است. «شكست» را می ‏توان به يك «پيروزى» تبديل كرد. اگر از آن درس بگيريم. شكست يك گروه رزمنده در جبهه نبرد، اگر آنان را به شناخت ضعف‏ ها و نقاط آسيب‏ پذير برساند، می ‏تواند به عامل پيروزى تبديل شود. گاهى پيشروى است، گاهى عقب ‏نشينى. گاهى سود است، گاهى زيان.گاهى فراز است، گاهى فرود. گاهى ضربه خوردن است، گاهى ضربه زدن.

    اگر با اين ديد، به زندگى نگاه كنيم، انگيزه و اميد پيدا می ‏كنيم و شكست و ناكامى زمين گيرمان نخواهد كرد. چه خوب گفته است صائب تبريزى:

    ما شيشه ‏ايم و باك نداريم از شكست

    شيشه چو بيشتر شكند، تيزتر شود

    گاهى ناكامی ‏ها و شكست‏ ها، سيلى بيدار كننده از غفلت ‏هاست. شكست‏ ها می ‏تواند درس زندگى باشد. چه كسى گفته كه درس را تنها بايد در كلاس و پاى تخته آموخت؟ اگر بخواهيم، می ‏توانيم از شكست خود، «نردبان پيروزى» بسازيم. دنيا كه به آخر نرسيده و همه راه‏ ها كه بسته نيست.

    «مشكلى نيست كه آسان نشود  مرد بايد كه هراسان نشود»

    اين كه می‏گويند جوانان، نسل آينده‏ سازند، شوخى كه نيست.

    «اين‏كه از حال به آينده پلى بايد زد

    زلف فرداى شكوهنده ما

    همچنان منتظر دست نوازشگر توست‏

    بر سر و سينه تاريخ، گلى بايد زد»

    باور كنيم كه همه كوچه ‏ها «بن بست» نيست و همه راه‏ ها به «نمی ‏شود» ختم نمی ‏گردد!

    يك كار ديگر... بلكه يك راه ديگر: «برنامه‏ ريزى» و «تنظيم وقت».

    مبادا اين مهم را دست كم بگيريم و به حساب نياوريم. اولويت ‏بندى كارها در فرصت‏ هاى محدود زندگى، نقش مؤثرى در «موفّقيت » و «كاميابى» در زندگى دارد. اين‏كه چه قدر بايد خوابيد،كى بايد خوابيد، چه مقدار وقت بايد صرف فلان كار كرد، آيا فلان موضوع، ارزش وقت گذاشتن دارد، آيا آموختن فلان مهارت، اولويّت و ضرورتى دارد و ده‏ها مورد ديگر، همه جزو «برنامه ‏ريزى» به شمار می ‏آيد. آدم‏ هاى بى برنامه و نامنظّم، دچار خسارت‏هاى عمده می ‏شوند و مدام سرمايه عمر و جوانى و امكانات و زمينه ‏ها را از دست می ‏دهند، و صدحيف!

    «تدبّر» كه در كلمات پيشوايان آمده است، نوعى برنامه ‏ريزى است.

    مانند اين گفته حضرت على(ع) كه: «بدون تدبير، هيچ عقلى كارساز نيست».(3)

    اين شعر زيبا از اقبال لاهورى، می ‏تواند حُسن ختامى براى پايان ‏بردن اين مقاله باشد:

    می ‏شود پرده چشمم پرِكاهى، گاهى

    ديده‏ام هر دو جهان را به نگاهى، گاهى

    وادى عشق، بسى دور و دراز است، ولى

    طى شود جاده صد ساله به آهى، گاهى

    در طلب كوش و مده دامن امّيد زدست

    دولتى هست كه يابى سرِ راهى، گاهى

    به هر حال، هر كس موفّقيت را در چيزى می ‏داند. اين‏كه «بذر وجود» به ثمر برسد و آدمى در مسير هدف خلقت قرار گيرد و در پايان، احساس خسارت نكند، نشانه‏ اى از كاميابى است.

    نظم، برنامه‏ ريزى، تنظيم وقت، مأيوس نشدن، شكست را نردبان پيروزى ساختن، خودباورى، اعتماد به نفس، پيگيرى و مداومت، مشاوره و رايزنى، مطالعه زندگى كاميابان... همه و همه، روش‏ها و گام‏هايى براى كشف «راز موفّقيت» است.

    و هيچ كشفى به اين اهمّيت نيست.

     

    1. اللَّيلُ و النَّهارُ يَعملانِ فيك فاعَمل فيها و يأخذانِ منك فَخُذْ مِنهُما (غررالحكم، ص 3705).2. قَليلٌ تَدوُم علَيِه ارجى‏ مِن كثيرٍ مَمْلُولٍ مِنهُ (نهج‏البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 270).3. لاعقلَ كالتدبير (الحياة، ج 1، ص 304).

     

     

    نويسنده: جواد محدّثى

     

    انفجار نادانی چیست؟...
    ما را در سایت انفجار نادانی چیست؟ دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : khalafian بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 13:33